تقدیم بدون هیچ مناسبتی به دوست هر روزم "محمود"

 

دوباره مستم

 

باران می بارد

من دوباره مستم ،

باران می بارد

من همانم ؟

آن غریب سر خوش ؟

آن اسیر سرمست ؟

***

شاعری برهنه ام،

خانه ام ،

میکده ی بودن تو

در دلم یک فریاد ،

یادگار اعصار

***

من دوباره مستم

تک و تنها

عاشق

زیر باران بهار

یک نفس

از جام جانم

باقیست

" آخرین جرعه ی

این جام تهی را

تو بنوش "

 

17/1/8۹

=====

یادداشت : اگر حضور باریکه از نور خورشید عشق در این سال را از آن کم کنم ، همه چیز خبر از سالی منحوس تر از سالهای پیش می دهد.