دلتنگی ...
آغوش
دلم برای آغوشی تنگ است
که گرمای وجودش و
سخاوت لبانش
التیام بخشند
این درد کهنه ام را .
برای آغوشی در انتظارم
که هم بستر دقایقم گشته
و ثانیه هایی که در انتظار
نوشداروی لبانش میگذرند
و آوای پیشینم که در همه جا
طنین انداز شده :
من واسه تو مینویسم
ای طلوع نیمه نزدیک
17 شهریور 86
====
یادداشت : هم چنان این انتظار که شاید او یا او یا او التیام بخشند این درد کهنه ام را ...
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و یکم مهر ۱۳۸۷ ساعت 22:39 توسط رضا واحدی
|