زندگی

 

زندگی دفتری از خاطره هاست

رد پایش در جهان پا برجاست

 

این کتاب کهنه از دور قدیم

چون نگینی در دل دوران ماست

 

این چراغ کهنه گه سو می زند

دود و دردش از سر فریاد هاست

 

میزند آتش به جان و بردل دلدادگان

کینه اش یک دم مرا خندان نخواست

 

گه چو پیلی بر سرم سیلی زند

وین نبرد نابرابر تا همیشه پا به جاست

 

 

رضا واحدی

8/1/89

====

یادداشت : سروده شده در شبی بارانی کنار دریاچه ی گهر .

کشش عجیبی در افکارم به سوی اروتیک ایجاد شده است . چند شعری هم نوشته ام به این سبک ...

سر افراز باشید